معنی پراکنده کردن، افشاندن، متفرق کردن, معنی پراکنده کردن، افشاندن، متفرق کردن, معنی /cاljbi lcbj، اtaاjbj، kتtcr lcbj, معنی اصطلاح پراکنده کردن، افشاندن، متفرق کردن, معادل پراکنده کردن، افشاندن، متفرق کردن, پراکنده کردن، افشاندن، متفرق کردن چی میشه؟, پراکنده کردن، افشاندن، متفرق کردن یعنی چی؟, پراکنده کردن، افشاندن، متفرق کردن synonym, پراکنده کردن، افشاندن، متفرق کردن definition,